و این ظلم بی پایان لکه ننگی شد بر زیبایی هستی...
يكشنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۹، ۰۵:۱۶ ق.ظ
گر تن بدهی دل ندهی کار خراب است
چون خوردن نوشابه که در جام شراب است
گر دل بدهى ،تن ندهى باز خراب است
این بار نه جام است و نه نوشابه، سراب است
اینجا به تو از عشق و وفا هیچ نگویند
چون دغدغه ى مردم این شهر حجاب است
تن را بدهى ،دل ندهى فرق ندارد
یک آیه بخوانند، گناه تو ثواب است
خریدند تنت را و بریدند کفنت را
به یک آیه و چند سکه ببستند دهنت را
نه روحی به کار است ،
نه عشقی به بار است
فقط شهوت مردانه به اندام تو یار است
آنکس که زنی را بفروشد پی پیسه
حق است که روحش ته دوزخ به عذاب است
هر جای جهان مرتبه زن بلند است
در کشور من زن مثل میت به حساب است
ای کاش که دلقک شده بودم نه شاعر
در کشور من ارزش انسان به نقاب است
تن را بدهی دل ندهی فرق ندارد
یک آیه بخوانند گناه تو صواب است
خریدند تنت را و بریدند کفنت را
به یک آیه و چند سکه ببستند دهنت را
نه روحی به کار است ،
نه عشقی به بار است
فقط شهوت مردانه به اندام تو یار است
شکستند دلت را
و غرور و حرمتت را
سکوتت گرفت از تو تمام فرصتت را
به نانی تو راضی شدی و هیچ نگفتی
همین است که جاهل زده بر تو قیمتت را
ترانه سرا : مهدی مختارزاده
خواننده: مژگان عظیمی
نام آهنگ : آیه
۹۹/۰۱/۳۱
من هیچ وقت یه فمینیست نبودم
هیچ وقتم دوست ندارم باشم،چون اصلا حرف این چیزا نیست....
زن خیلی وقته توی این دنیا مرده و از جنازش بهرهکشی و لذت جویی میشه